دو سال و شش ماهگی
امروز 27 مرداد 93 گل پسری دقیقا دو سال و نیمه شده
قربونت برم من که چقدر زود گذشت دیروز داشتم حسابی به بودنت فکر میکردم.اگه هنوز نبودی نمیدونم ما چه جوری زندگی میکردیم .
صدات،ریخت و پاشات,شیرین زبونیات ،گریه کردنات و حتی جیغ زدنایی که فراتر از دیوار صوته همشون یه شیرینی خاصی داره و من حتی گاهی که داریم سر مسئله ای نبرد میکنیم و من بازنده میشم و کلافه از ناتوانی خودم برا برخورد مناسب با تو ........بازم عاشقتم عاشق بودنت تو هر شرایطی
سی دی بانی نی 4 رو حفظ کردی و مرتب از من میپرسی و من باید جواب پس بدم :
-مامان داری گریه میکنی؟
-نه مامان چرا؟
-خوب گریه کن!!! و من مشغول گریه میشم
-گریه میکنی گامبالو ؟آخی نقاشیت خراب شده؟
من
-مامان
- جانم مامان
-یو یو کجاست؟
-کی مامان؟
-یویو نیست کجاست؟
-نمیدونم مامان
-یویو نیست قایم شده برو پیداش کن
-وای مامان گوش کن ساعت دیجیتالی داره زنگ میخوره.اگه گفتی ساعت دیجیتالی کجاست؟
- مامان دارن در میزنن
- کیه ؟
- آقا فیله با خانم بزی اومدن.... خوش اومدین
- مامان بازم در میزنن
- کی اومده؟
- خرگوش بازیگوشه ....شماهم بفرمایید. اگه گفتی چی کمه؟
- چی کمه؟
- هادی و هدا اومدن کیک تولد اوردن دست شما درد نکنه .کیک تولد پسرمون و اوردن
و بعد شروع میکنی شعر تولد و میخونی.قربونت برم من که دوست دارم بخورمت
نمکدون ما در حال تماشای سی دی مورد علاقه