عیدفطر93- دوسال و 5 ماهگی
عید فطر هر سال و میریم پارسیان و امسال هم رفتیم.اونجا چون زیادی تحویلت میگیرن درجه لوس شدنت بیشتر میشه.تیکه کلام معروفت که هر کی تو رو میبینه منتظره که بگی اینه: چه خبر
تا چند وقت پیش تیکه کلامت این بود؟ احمدرضا چیکار میکنه؟
حالا از همه چندین بار میپرسی چه خبر؟ پارسیان هم به هرکی میرسیدی همین و میپرسیدی و باید همه بهت جواب بدن سلامتی
عید دیدنی خونه خیلیا رفتیم و نگرانی من و بابا این بود که نکنه بچه ها رو بزنی.... که البته زدی. سه نفر ازت کتک خوردن و ما خیلی ناراحت و شرمنده شدیم
چون علاقه زیادی به وسایل آشپزخونه داری ما تصمیم گرفتیم از شیوه هدیه دادن استفاده کنیم و گفتیم چون پسر خوبی هستی و کسی رو نمیزنی میخوایم برات دیگ بخریم.با هم رفتیم تو یه فروشگاه بزرگ و اونجا یه چیز جالب دیدم میوه هایی که از وسط نصف بودند و با برچسب بهم وصل میشدن و بعد با یه چاقو پلاستیکی اونا نصف میشن.خودم خیلی ازش خوشم اومد
این بود که هم یه سرویس اشپزخونه برات خریدیم و هم این میوه ها.
با کلی لذت میوه ها رو تیکه میکنی و میندازی تو دیگ بعد زیر گاز و روشن میکنی و مرتب به دیگت سر میزنی وقتی آماده شد میاری برای ما که بخوریم. موقع خوردن ما میپرسی داغه؟ سوختی؟
من و بابا اومدیم تو کلبه شما مهمونی ولی اینقد اسباب داشتی جامون نشد بیایم تو
وای .... همه این وسایل نیاز به تعمیر دارن و باید خودم دست به کار شم