اولین پست سال 93 - دوسال و دوماهگی
سلام...... بالاخره فرصت شد بیام و از شیرینیات بگم
اول از تعطیلات عید بگم که برنامه رفتن به پارسیان عوض شد و رفتیم داراب عروسی خواهر خاله زهره که خیلی خوش گذشت و شما اونجا حسابی از نعمت حیاط بزرگ استفاده کردی و کلی دوست پیدا کردی که همیشه یادشون میکنی و اسمشون و میگی از بزرگا گرفته تا بچه ها
5 فروردین رفتیم کوه و اون روز اولین باری بود که شما سوار ماشین بزرگ شدی و به یکی از دوست داشتن هات رسیدی قربونت برم که کلی ذوق داشتی
تعطیلات سیزده بدر هم رفتیم پارسیان و به دیدن آقا رائد (پسر عمو یوسف) که تازه به دنیا اومده بود رفتیم اینقدر با مزه میگی رائد که آدم دوست داره بخوره توروووووو
حالا دیگه به قول خودت آقا شدی و کلی حرف میزنی و البته بیش از حرف زدن سوال میپرسی چندتا از سوالات رایجت شامل: این کیه؟ این چیه؟ این چنده؟ احمدرضا چیکار میکنه؟
قربونت برم منننننن..... هرکاری میکنی میگی احمدرضا چیکار کرده و ما باید کاری و که انجام دادی رو بگیم و گاهی این سوال و تا مرز جنون ما تکرار میکنی
شعر آهویی دارم خوشگله رو که اولین شعری بود یاد گرفتی (چند ماهی میشه) راه به راه میخونی و جالبتر اینکه وقتی میخوای خودت و به اونراه بزنی شروع میکنی به خوندن آهویی دارم خوشگله.....
تازگیا شعر عمو زنجیر باف و هم یاد گرفتی و میگی عمو مندیل باف........... و وقتی میپرسیم با صدای چی؟ میگی خرس
سوره توحید و که چند ماهه حفظی و میخونی و تازگی رفتی تو کار اذان قشنگ با ریتم اذان و با صدای بلند میگی الله و اکبر..... و بعد چون بقیه شو بلد نیستی الکی یه چیزایی میگی ولی با ریتم اذان خیلی باحال اینم نتیجه زندگی تو مسجده دیگه
اینجا سد دارابه
اینجا رفتیم کوه و هوا خیلی سرده داشتیم قندیل میبستیم . منم از ترس 4 تا پیراهن و 3 تا شلوار تنت کردم
موتور سواری با کلاه ایمنی به سبک احمدرضا
قربون تیپ پروفسوریت
اینجا هم ساحل پارسیان و ماسه بازی خانوادگی