احمدرضااحمدرضا، تا این لحظه: 12 سال و 3 ماه و 2 روز سن داره

پسرانه های من

سال 1393

1392/12/28 11:14
نویسنده : مامان
297 بازدید
اشتراک گذاری

سلام پسر عزیزم

این پست و امروز که 28 اسفند سال 92 هست برات میزارم. امروز بعد از اداره میریم بندر و فرداشب هم که سال تحویله اونجا میمونیم و بعدش میریم پارسیان.

دیشب سفره هفت سین خونمون و پهن کردیم که البته برای دور بودن از دسترس شما رو پیشخوان اشپزخونه اونو چیدیم که شما عاشق اون دوتا ماهی قرمزش هستی

پسرم ... یکی یه دونه من دو جمله هست که باید بهت بگم: 1.تشکر برای بودنت در سالی که داره تموم میشه 2-آرزو برای داشتنت در سال آینده

پسرکم ....خیلی کارایی که میشد برات انجام بدم و نتونستم که امیدوارم منو ببخشی  از طرفی خیلی برا کارایی که انجام دادم زحمت کشیدم که امیدوارم راضی باشی

بزرگ که بشی میفهمی دنیای ما آدم بزرگا دنیای عجیبیه که  برای اینکه از پسش بربیای باید خودت و آماده کنی باید بشناسی جنس مرد و و بفهمی جنس زن رو

کلی برات حرف دارم عزیزکم که بزرگتر که شدی بهت میگم .

امروز اولین عکس سه در چهارت و برا دفترچه بیمه ات گرفتی .

خیلی خیلی دوستت دارم و عاشقتم

 سال نو مبارک

راستی امشب چهارمین سالگرد ازدواج من و بابایه که بابا دیروز که بندر بود این کیک و خرید

اینجا هم  چندین ساعت مشغول خونه تکونی و شستن بود م و وقتی کار نظافت در ورودی تموم شد برگشتم و با این صحنه مواجه شدم...

اینم اولین عکس 3*4 من

 

اینم چندتا از عکسهای جامونده سال 92

این یه مدل از بازیهای مورد علاقته که با توجه به خطری که داره  ولی بازم هر کاری کردیم شما دست بردار نیستی

اینم اولین باری که شما قوتو سوغات کرمان و خوردی خیلی نگران بودم حساسیت بدی که شکر خدا اتفاقی نیوفتاد

اینم یکی از دوست داشتنی ترین محل های بازی شما

اینم یه تیپ خفن با لباس خاله شیلا

اینایی که رو موهامه نشون دهنده یه حمله جانانه به رژ لبای مامانیه

پسندها (1)

نظرات (0)