روز شمار تولدم
این روزا مامان و بابا به شدت درگیر کارای تولد منن .... یه تولد با تم باب اسفنجی
تم تولدم و مامان داده برام طراحی کردن و بعد رفتیم چاپش کردیم من کلی ذوق زده شدم
خدا کنه مشکلی پیش نیاد و من یه تولد حسابی داشته باشم عمه هم قول داده بیادآخه عمه جونم دوهفته بعد از تولد من عروسیشه من در حال انتظار برای اومدن بابا....وای چقد لباسم شبیه لباس باباییه
خاله حمیده و عباس و حسین از رشت اومدن بندر و یک هفته موندن کلی باهم بیرون رفتیم و خوش گذروندیم اینجا هم تو یه روز فوق العاده سرد برا صبحونه رفتیم ساحل خیلی چسبید
من عاشق این کتابم خیلی دوسش دارم مخصوصا صفحه ای که هواپیما داره .... همه صفحه هاشو تو کمتر از یک روز یاد گرفتم
اینم اثر حجامت من...
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی