شله زرد
مامان برا سلامتی من نذر داشت رفتیم بندر و اونجا شله زرد درست کردن خیلی خوش گذشت من از موقعیت سو استفاده کردم و کلی تو حیاط بازی کردم مامان هیچ وقت نمیذاره برم تو خاکا برم تو آبا ولی من اون روز همه این کارا رو کردم خیلی خوب بود.
خدایا همه مریضا رو شفا بده..... آمین
اینم من تو بغل آبجی فاطمه و کنار آبجی محدثه.... خیلی دوستشون دارم
این عروسک خانوم رامیلاست (دختر دایی علی) علاقه خاصی به شیشه شیر من داره گاهی وقتا با هم شریکی شیر میخوریم
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی